سینماتک قلهک

Fight Club - باشگاه مشت زنی

يكشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۵ ق.ظ


خلاصه داستان :  

جک  (ادوارد نورتون) یک کارمند عادی  است و بی خوابی، وی را آزار می‌دهد.  او تصمیم گرفته زندگی خود را عوض کند و به انجمن‌های مختلف رجوع می‌کند. در این میان، جک با یک تولید کننده صابون ( برد پیت ) آشنا می‌شود که یک انجمن مخفی زیرزمینی را اداره می‌کند. این انجمن که به باشگاه مشت زنی معروف است، قانون های خود را دارد و زندگی جک را برای همیشه تغییر می‌دهد.

* * *

خوشبختانه این فیلم از آن دسته آثاری است که مانند بسیاری از فیلم‌های بزرگ و تحسین شد ، اگاهی از داستان  آن چندان تاثیری در جذابیت آن ندارد.  سوال این‌جاست که ایا تماشای ۱۳۹ دقیقه فیلمی که در آن شاهد کتک کاری تعدادی مرد هستیم چنان جذابیت دارد؟ در حقیقت این فیلم نیاز چندانی به پاسخ این سوال ندارد ، هدف اصلی آن در واقع نوعی غافل‌گیری در فیلم است که هر ببینده باید خودش آن را کشف کند .

 داستان را با روایت اول شخص که با بازی درخشان ادوارد نورتون آغاز می‌شود. او یک جوان کارمند با یک زندگی یک نفره ی ملال آور با دوستان یک نفره‌اش است. ظاهرا او در زندگی‌اش شادی ندارد و به دلیل روش خاص زندگی که دارد نمی‌تواند کارهای دل‌خواهش را انجام دهد پس فقط یک راه باقی می‌ماند: فراخواندن تایلر داردن.

 تایلر داردن با بازی درخشان برد پیت ، شخصیتی  خیلی عجیب و پیچیده است و این تایلر همان بی قید و بندی و آزادی را دارد که شخصیت اصلی فیلم خود را از ان محروم کرده است. شاید بتوان گفت الگوی پیش برنده داستان همین تفاوت میان این دو کاراکتر است. نکته بسیار جالب در مورد این دو کارکتر ، جهان شمول بودن آن‌ها است.  این که بدون در نظر گرفتن محدوده‌های جغرافیایی و مکانی، حال کم‌رنگ‌تر یا پرنگ‌تر، می‌توانیم این دو شخصیت را ببینیم. .گویی نوعی از عواطف و احساسات سرکوب شده جک، در تایلر  تجلی یافته است و هر دو این‌ها دو روی متفاوت از یک سکه هستند و  دو گانگی شخصیت‌های سرخورده مهاجم نخستین بازتابی است که از ساخته استادانه دوید فینچر بر ذهن ما می‌نشیند. تقابل روحیه خشونت طلب یک کارمند خاکستری نا موفق و درمانده، در برابر آداب جامعه و کار، از او یک انسان قانون ستیز و بی‌رحم می‌سازد. او که در تنهایی کامل بسر می‌برد و نقل کننده داستان است  و  با  نماد خیالی و عصیان‌گر فیلم همراه می‌کند  تا از فشارهای اخلاقی و اجتماعی به بیرون بریزد.



 جهان فیلم تا حد زیادی ذهنی است؛ قرارگاه تایلر جایی است که هنگام باران، برق‌هاش قطع می‌شود. نکته دیگر این که  اگر وارد آن‌جا شویم  بعد از مدتی تلویزیون، یخچال و تمام لوازم زندگی مدرن از کار می‌افتد. ظاهرا آن‌جا آرامگاه بشری است. در داخل باشگاه مشت زنی هم شما از مظاهر تمدن مدرن پاک می‌شوید، نه پیرهنی، نه کفشی، هر شب هر کسی فقط یک بار فرصت دارد مبارزه کند. نتیجه مهم نیست، فرآیند است که اهمیت دارد.  فیلم به نحوی با بهره گرفتن از این نوع روایت و شخصیت‌پردازی خود را به اثری درباره قدرت ادراک نزدیک می‌کند.

یکی از بحث‌برانگیزترین ویژگی‌های باشگاه مشت‌زنی نحوه به تصویر کشیدن خشونت در آن است که خشونت به شکلی مثبت به بیننده القا میشود و  نمی‌توان این را کتمان کرد که باشگاه مشت‌زنی فیلمی خشن است. حتی در برخی از صحنه‌ها مخاطب ممکن است روی خود را از پرده سینما برگرداند (مانند صحنه‌ای که یکی از شخصیت‌ها دست در دهانش می‌کند و دندان لق خود را بیرون می‌کشد.) اما هدف از نشان داده این صحنه ها تاکید بر خوی حیوانی انسان و تاثیر کار سخت و بیگاری کشیدن هر روزه از وی است که باعث می‌شود در مواقعی دست به رفتارهای بیمارگونه زند. افرادی که از  عضویت باشگاه در می‌آیند قربانیان همین خشونت و رفتارهای غیر انسانی  جامعه مدرن هستند که برای به دست آوردن دوباره شخصیت خود، سعی دارند خشونت غریزی نهفته در وجودشان دوباره زنده کنند.



 باشگاه مشت‌زنی نه تنها به خاطر صحنه‌های جذابش اثری است محبوب، بلکه سبک جسورانه فینچر آن را تبدیل به شاهکاری تصویری کرده است. فیلم در کل مخاطب را به فضای سورئال می‌برد. داستانی که گویی در شهری ترسناک و خیالی اتفاق می‌افتد که تمامی مناسبات اجتماعی رایج در آن به شکلی متفاوت وجود دارد. فینچر همچنین  وقایع فیلم را به نوعی از کار درآورده است که با وجود مبالغه‌آمیز و غیرواقعی بودنشان، به هیچ عنوان سطح کار را پایین نمی‌آورد. به طور مثال در صحنه‌ای، نحوه چیدن وسایل آپارتمان یکی از شخصیت‌ها مانند کاتالوگ‌های مجله‌های دکوراسین نوشته‌هایی دارد که مشخصات هر وسیله را توضیح داده است. نمای نزدیک ابتدای فیلم به روشی نوآورانه و تاثیرگذار گرفته شده است. همچینی فریم‌هایی از فیلم به شلکی در جریان فیلم وقفه ایجاد می‌کنند که ممکن است مخاطب متوجه آن‌ها نشود.



 داستان غیر خطی، صدای روایت‌گری که چندان هم گفته‌هایش قابل اعتماد نیست، عکس العملی از بازیگران که انگار متوجه حضور تماشاگر شده است و استفاده از فریم ثابت، نیز از ویژگی فیلم است. فضای اثر تاریک و ریتم فیلم سریع است.  

فیلمی که به هیچ عنوان سینما را قربانی گیشه نمی‌کند و ترکیبی موفق از هیجان ظاهری و اثری روشن فکرانه است. چیزی که باعث میشود در اکثر فهرست‌های منتشر شده، از 10 فیلم برتر سال 1999 قرار بگیرد.


سعید رحیمی

 

* * *

باشگاه مشت زنی

کارگردان: دیوید فینچر

فیلم نامه : جیم اولس ، بر اساس کتابی از چاک پالانیک

فیلم بردار: جف کرانن وث

موسیقی: برادران داست 

بازیگران: ادوارد نورتون ، برد پیت ، هلنا بونهم کارتر

۹۳/۰۷/۲۷
پردیس قلهک

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">