Need For Speed - جنون سرعت
خلاصه داستان :
توبی مارشال ( آرون پاول ) یک مکانیک حرفه ای است که در ایام فراغت خود در مسابقات کورس غیر قانونی شرکت می کند . او طی یک شرط بندی با یکی از هم محله ای های قدیمی خود ، دینو ( دومینک کوپر )، مسابقه می دهد اما دینو باعث مرگ یکی از دوستان نزدیک توبی می شود ولی دینو مرگ او را به گردن توبی می اندازد . توبی بعد از دو سال از زندان آزاد می شود و به دنبال این است که ثابت کند او بی گناه بوده است و ...
* * *
حکایت ماشین بازی ها
فیلم جنون سرعت از روی سری بازی های معروف کمپانی EA با همین نام ساخته شده است . برادر بزرگ سینمایی این فیلم را می توان سریع و خشن نامید که، اتفاقا آن فیلم هم با نگاهی به این سری بازی ها ساخته شده اند. اما ، نسخه رسمی ِ همین فیلم است . موفقیت زیاد سری سریع و خشن مطمئنا در دادن چراغ سبز به تولید این فیلم بی تاثیر نبوده است . جنون سرعت اما در اولین فیلم خود ، راه و روش دیگری را پیش گرفته و به اصطلاح خواسته متفاوت تر باشد که ، بعدا به این موارد اشاره می کنیم . اما در هر صورت این فیلم ها بدون رودربایستی فقط "ماشین بازی" است . هنگامی که پسربچه ها ( یا دختر بچه ها ! ) ی خردسال با ماشین های اسباب بازی خود بازی می کنند و یک فضای مسابقه ای و هیجان انگیز را در ذهنشان تصور می کنند را در نظر بگیرید ، فیلمی مثل جنون سرعت همان تصورات را سینمایی کرده است . بازی های جنون سرعت داستان خاصی ندارند و مسابقه پشت مسابقه هستند برای همین تبدیل کردن این بازی ها به یک فیلم نامه سینمایی کار راحتی نیست و نتیجه نیز معمولا جالب نبوده و نیست .
فیلم نامه
جرج و جان گتنیس داستان فیلم را نوشته اند و جناب جرج به تنهایی فیلم نامه را به نگارش در آورده است . البته واقعا فیلم نامه ای در کار نیست . اگر هم باشد به شدت کلیشه ای و زمخت است و در این موارد بهتر است از کورس های ماشین ها و تصادف های این آهن پاره ها لذت ببریم تا اینکه ، به دنبال عمق شخصیت ها باشیم یا با ناامیدی دنبال خط داستانیِ بدردبخوری باشیم ! گفتیم به تفاوت فیلم با برادران بزرگترش یعنی سری سریع و خشن اشاره می کنیم . اول اینکه ، شخصیت های مثبت فیلم به معنای کلمه ، خلافکار یا دزد نیستند و بیشتر آدم های شریفی هستند که درگیر موقعیت غیر شریفی می شوند . دوم اینکه ، پول های رد و بدل شده در این فیلم مبلغ های میلیاردی نیست و به نسبت چنین داستان هایی به نظر قانع کننده می رسند . مثلا ، پیشنهاد اولیه شخصیت دینو به توبی برای تعمیر ماشین 500 هزار دلار است . در چنین فیلم هایی این مبالغ بیشتر شبیه به یک شوخی است و فیلم نامه نویسان ما خواسته اند که فیلم را بیشتر به واقعیت نزدیک کنند ( البته مثلا ! ) . اما از طرفی آمریکا به نمایش در آمده در این فیلم بیشتر شبیه تصاویر گرافیکی داخل بازی هاست . همه چیز تمیز و خوشگل . پلیس ها تقریبا مهربان . نگهبانان زندان مهربان تر و خلاصه این موارد فیلم را بیشتر شبیه تکه مقوایی کرده است که با مقداری رنگ روغن خواسته اند رنگ قهوه ای آن را بپوشانند !
بازیگران و شخصیت هایشان
بازی خوب در این فیلم نداریم . متاسفانه ! آرون پاول که در سریال بی نظیر بریکینگ بد حسابی خوش درخشیده است ، با این فیلم اولین حضور مهم سینمایی خود را نشان داد و اصلا حضور قدرتمند و ویژه ای نیست . همان شخصیت جسی پینکمن سریال است ، منتها مقداری زمخمت تر و ساکت تر !
دومینک کوپر قطب منفی ماجراست . بالا بردن و تکان دادن چشم و ابرو هایی که مثلا نشان دهد فلانی خیلی زرنگ است دیگر برای بازی در نقش منفی این دور و زمانه جواب نمی دهد . کوپر را نمی توانیم به عنوان نقش سیاه ، یا سفید و یا خاکستری بپذیریم . بیش از حد خنثی است . تنها حضور مفیدش در این فیلم این است که باعث کشته شدن یک شخصیت می شود و ما از تعقیب و گریز جاده ای ماشین ها لذت می بریم . همین !
از دیگر بازیگران شاخص و معروف می توان به مایکل کیتون اشاره کرد . کیتون زمانی ستاره ای بود . بالاخره فیلم های بلند سینمایی بتمن با او شروع شد . ولی سال هاست که که به بازی در نقش های مکمل ، آن هم در فیلم های درجه دو و سه رضایت می دهد . بالاخره زندگی هم خرج دارد و آقای کیتون بازیگر از این قضیه مثتثنا نیست .
بقیه بازیگران و شخصیت هایشان هم فقط قاب ها را پر کرده اند و در مواقعی نمی گذارند حداقل از منظره لذت ببریم . بود و نبودشان هیچ تاثیری نه در پیش برد فیلم دارد و نه در پس رفتش ! اگر مثلا این فیلم یک اثر علمی تخیلی بود و این ها هم ربات هایی بودند که دیالوگ نداشتند خیلی بهتر و شکیل تر میبود !
نیمه پر لیوان
قطعا فیلم برداری . داستان طوری جلو می رود که ما در اواسط فیلم تقریبا با یک اثر جاده ای رو به رو می شویم و همین فرصتی می دهد تا از قاب ها و انتخاب نماهایی که برای تصادف و تعقیب و گریز ها استفاده شده است لذت ببریم . بعضی سکانس ها از دید اول شخص است ( همان P.O.V ) که مشخصا ادای دینی است به سری بازی ها . موسیقی متن نسبتا پرشوری دارد اما، بیشتر انتخاب موسیقی ها ، انتخابی است که با تصاویر مچ شده است . آخرین آهنگی که در فیلم پخش می شود ، Roads Untraveled از گروه linkin park است و حقیقتن شنیدنی است .
یک نقل قول از کارگردان
من 25 سال بدلکاری کردم و برای همین می خواهم که بینندگان فیلم از دید من به ماجرا نگاه کنند . همیشه زاویه های دوربین رو جوری انتخاب می کنم که مخاطبین در بطن و وسط حوادث قرار بگیرند تا اینکه از گوشه شاهد ماجرا باشند . معمولا در فیلم ها اینطوری است ، مخصوصا در فیلم هایی که با تصادفات ماشین همراه است . بینندگان روی صندلی نشسته اند و فقط شاهد تصویر هستند تا اینکه در وسط تصادف قرار بگیرند .
حرف آخر
سرگرم کننده است و در بعضی مواقع هیجان انگیز . بر عکس اسمش ، زیاد جنون سرعت ندارد و این هم از کارگردانی مشخص است و هم از داستانش .نیمه میانی فیلم به شدت افت سرعت دارد تا جنون . در جاهایی از فیلم یاد آثار وسترن ای می افتیم که به جای اسب ، ماشین های پرسرعت و رنگ وارنگ دارند . فیلم خیلی بدی نیست ولی شاهکار هم نیست . فیلم را ببینید و بعد بروید سراغ فیلم شتاب ساخته ران هاوارد . در آنجا هم ماشین هست و هم مسابقه ، ولی این کجا و آن کجا .
مجید میرجمالی
* * *
کارگردان: اسکات واگ
فیلم بردار: شین هارل بات
موسیقی: ناتان فرست
بازیگران: آرون پاول ، دومینیک کوپر ، ایموگن پوتس