
خلاصه داستان:
فیلم در مورد
زندگی دختر شیرین و سادهای به نام اَملی است که کودکی خالی از محبتی را سپری کرده
است. در کودکی مادرش را طی حادثهای از دست میدهد و از آن به بعد تنها با پدرش
زندگی میکند. او بعد از بزرگ و مستقل شدن خانه را ترک میکند و در کافهای در
محله مونت مارتر پاریس مشغول به کار میشود. او زندگی آرام اما بدون عشق و هدفی
دارد تا این که روزی در خانهاش بعد از شنیدن خبر مرگ پرنسس دایانا از تلویزیون،
به صورت اتفاقی جعبهای را پیدا میکند. بعد از پیدا کردن جعبه با تلاشی فراوان
صاحب جعبه را مییابد و با دیدن چهرهی مسرور صاحب جعبه هدف زندگیش را کمک به
دیگران قرار میدهد. در راه این هدف به خیلی از اطرافیانش کمک میکند و گاه افراد
بد را هم مجازات میکند و مهمتر از همه در این مسیر هیجان انگیز عشق را هم تجربه
میکند.
* * *
اَمیلی فیلمی است
عجیب اما دلنشین، فیلمی که شما را با حسها و موضوعاتی روبرو میکند که تا به حال
در هیچ اثر سینمایی مشاهده نکردهاید. از همان ابتدا موسیقی زیبا و متفاوت فیلم
توجه تماشاگر را به خود جلب میکند و ما را برای رویارویی با فضای عجیب داستان آماده
میکند. راوی فیلم توضیحات غیر متعارفی میدهد و در طول فیلم بسیاری از رفتارهای
کوچک و به ظاهر عجیب انسانی به نمایش در میآید که بسیار خوش آیند است. نماهای
فیلم بسیار زیبا کار شده و شخصیتهای فیلم به خصوص اَملی با وجود نقصهای که دارند
همگی شیرین و دوست داشتنی به نظر میرسند. راجر ایبرت
دربارهی فیلم این گونه میگوید: «اَملی ژان پییر ژونه، مثل یک کیک خوشمزه در
میان فیلمها است. یک فانتزی با نشاط که قهرمان زن دلنشین آن، به غم دوران کودکیاش
غلبه کرده و با آوردن دل خوشی به زندگی افردی که بدان نیاز دارند و نیز خودش، بالغ
میشود. شما فیلم را میبینید و وقتی بعداً به آن فکر میکنید لبخند میزنید.»

ژونه کاملاً میداند برای بیان داستانش چگونه و در چه زمانی
از جلوههای تصویری استفاده کند به خوبی میتوان امضایش را بر زوایای فیلمبرداری،
رنگ بندیها و فضا سازیهای فیلم، دید و حس کرد. او همچنین هیچ ابایی نسبت به
استفاده از جلوههای کامپیوتری ندارد و هرجا که لازم بداند از این تکنولوژی بهره
میبرد.
جیمز براردینلی منتقد
سایت «ریل ویوز» فیلم را از نظر بصری این گونه معرفی میکند: «مانند
فیلمهای «مغازه اغذیه فروشی» و «شهر بچههای گمشده»، در املی از زاویه های دوربین
غیر معمول، مونتاژ سریع و ترفندهای دیگری که فیلم را از حیص بصری پویا نگه میدارد،
استفاده شده است. درک این مطلب برای تماشاگرانی که از تکرار نماهای آشنا خسته شده
اند آسان است. ژونه رژیم ما را بدون آن که روی تجارب
بصریمان تأثیرات منفی بگذارد تغییر می دهد.»
آدری تاتو در نقش اَملی، بازی شگفتانگیزی از خود به نمایش گذاشته است به گونهای
که انگار او برای این نقش به دنیا آمده است. او به خوبی تمام خصوصیات و اخلاقیات
اَملی را در صورت و رفتارش نشان میدهد. دیگر بازیگران هم بسیار خوب نقششان را
ایفا کردهاند و با توجه به اقتضای شخصیتشان در فیلم بازی زیبایی را به نمایش
گذاردهاند.
اندرو پولوِر در روزنامه گاردین با اشارهای به بازی آدری تاتو نقطه
قوت فیلم را کارگردان آن میداند و مینویسد: «شاید امیلی دوست دانشتنیتر میشد
اگر ژونه آن را با امیلی واتسون (انتخاب اصلی او برای نقش اول) میساخت اما اجرای
ستارهای آدری تاتو به مانند لباسی مناسب
قالب تن فیلم است. جادوی اَملی شیرینی خاصی دارد اما چیزی که قدرتمندانه خود نمایی
می کند سبک کارگردانی شیطنت آمیز و توانمند ژونه در خلق حقه ها، شوخیها و جلوههای
بصری فیلم است.»
کارگردانی توانمند ژونه، بازی تأثیرگذار آدری توتو و
همینطور آهنگسازی فوق العادهی یانگ تیرسن همگی دست به دست هم دادهاند تا با اثری
زیبا و به یاد ماندنی طرف باشیم. فیلمی که در طول دیدنش حتماً لبخند را به چهرهتان
هدیه میدهد.
از گوشه کنار :
- در ابتدا قرار بوده ژونه از امیلی واتسون برای نقش امیلی استفاده کند اما به علت
فرانسوی ضعیف واتسون و درگیر شدن با فیلم پارک گوسفارد، ژونه کل فیلمنامه را تغییر
داد و برای یک بازیگر فرانسوی نقش را نوشت و آدری تاتو را برای ایفای این نقش
برگزید.
- آدری تاتو سنگپرانی روی آب بلد نبود، بنابراین صحنهی سنگپرانی
روی رودخانه سنت مارتین با کمک جلوههای ویژه ساخته شد.
- به استثنای یک صحنهی مختصر تماس تلفنی جایی که اَملی به نینو
دستورالعمل میدهد. (که نینو در مقابل به سادگی گوش میدهد و در صدد جواب گویی
شفاهی برنمیآید.) این دو بازیگر اصلی حتی یک خط از دیالوگشان را در طول پروژه
فیلم تغییر ندادهاند.
عرفان گلپایگانی
................................
امیلی
کارگردان : ژان پیر ژونه
فیلم نامه : ژان پیر ژونه ، گیلومه لورانت
فیلم بردار : برونو دل بونن
موسیقی متن : یان تی یرسن
بازیگران : آدری توتو ، متیو کاساویتز ، جمال دبوز ، کلیر موریر